نهیب حادثه – اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد – غزل ۱۲۹ – ۱۳۰
فالگیر
مست باده ازل – در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است – غزل ۴۵
فالگیر
همای او ج سعادت – همای اوج سعادت به دام ما افتد – غزل ۱۱۴ – ۲۶۹
فالگیر
دوستان – دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد – غزل ۱۴۲ – ۱۸۶
فالگیر
درمیکده – بود آیا که در میکدهها بگشایند – غزل ۲۰۲ – ۱۴۰
فالگیر
لذت داغ غمت – خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم – غزل ۳۶۸ – ۳۸۴
فالگیر
خلوتیان ملکوت – دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست – غزل ۲۱
فالگیر
هفت خانه چشم – شممت روح وداد و شمت برق وصال – غزل ۳۰۳ – ۳۵۹
فالگیر
این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
زکات علم، نشر آن است. هر
وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین
وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق
بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
ترک پری چهره – آن ترک پری چهره که دوش از برما رفت – غزل ۸۲
فالگیر
عشق ازی و جوانی – عشقبازی و جـوانـیّ و شــراب لعـل فام – غزل ۲۹۶ – ۴۰۵
فالگیر
وجود ما – سحرگاهان که مخمور شبانه – غزل ۴۲۸ – ۴۸۱
فالگیر
مستور و مست – خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست – غزل ۶۵
فالگیر
کیمیای عش – ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی – غزل ۴۸۷ – ۴۹۴
فالگیر
ای پیک صبا – زان می عشق کز او پخته شود هر خامی – غزل ۴۶۷ – ۵۳۵
فالگیر
سبکباران ساحلها – الایا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها – غزل ۱
فالگیر
صید او شدم – دردا که یار در غم و دردم نماندو رفت – غزل
فالگیر
گل افشان کن – می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی – غزل ۴۹۵ – ۵۶۰
فالگیر
ساقی بیار باده – گفتا برون شدی به تماشای ماه نو – غزل ۴۰۶ – ۴۷۰
فالگیر
کرم نما و فرود آ- رواق منظر چشم من آشیانه توست – غزل ۳۴
فالگیر
لوح بینش – مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت – غزل ۹۵ – ۱۰۰
فالگیر
وفا کنیم – منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن – غزل ۳۹۳ – ۴۵۸
فالگیر
دولت وصل – دردم از یار است و درمان نیز هم – غزل ۳۶۳ – ۳۸۸
فالگیر
جام می – نصیب من چو خرابات کرده است الله – غزل — ۴۸۶
فالگیر
دل رفت – یا مبسما یحاکی درجا من اللالی – غزل ۴۶۲ – ۵۶۸
فالگیر
جام به دست – آن کس که به دست جام دارد – غزل ۱۱۸ – ۱۱۹
فالگیر
به دیدار تو – فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش – غزل ۲۷۷ – ۳۲۶
فالگیر
پیش تو – روشنی طلعت تو ماه ندارد – غزل ۱۲۷ – ۲۰۰
فالگیر
گرزنده دلی – ساقی اگرت هواست با می – غزل — ۵۴۰
فالگیر
خاک کوی دوست – من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم – غزل ۳۵۳ – ۴۳۰
فالگیر
عاشقان – اگر به باده مشکین دلم کشد شاید – غزل ۲۳۰ – ۱۲۷
فالگیر
ماه مهر افروز – عمریست تا من در طلب هر روز گامی میزنم – غزل ۳۴۴ – ۴۰۸
فالگیر
جان برافشانم – صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست – غزل ۶۱
فالگیر
دلم را مشکن – چو گل هر دم به بویت جامه در تن – غزل ۳۸۹ – ۴۴۳
فالگیر
واعظ شحه شناس – روزگاریست که سودای بتان دین من است – غزل ۵۲
فالگیر
نگارنده غیب – دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد – غزل ۱۴۱ – ۱۹۵
فالگیر
دیدار شد میسر – دیدار شد میسر و بوس و کنار هم – غزل ۳۶۲ – ۳۹۳
فالگیر
خیال نرگس مست – زباغ وصل تو باید ریاض رضوان آب – غزل
فالگیر
تاج خورشیـــــد – آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است – غزل ۳۱
فالگیر
حدیث آرزومندی – به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم – غزل ۳۵۴ -۳۷۱
فالگیر
بار امانت – دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند – غزل ۱۸۴ – ۱۹۰
فالگیر
روی خوب – اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش – غزل ۲۷۳ – ۳۱۱
فالگیر
شکر نعمت – مدتی شد کاتش سودای او درجان ماست – غزل
فالگیر
لاله در دست – برو زاهد به امیدی که داری – غزل — ۵۱۲
فالگیر
عشق داند – در نظربازی ما بیخبران حیرانند – غزل ۱۹۳ – ۱۷۳
فالگیر
لاف عشــــق – به جان خواجه وحق قدیم و عهد درست – غزل ۲۸
فالگیر
مهر سیه چشمان – مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد – غزل ۱۶۵ – ۲۴۷
فالگیر
دست دعا برآرم – ای غایب از نظر به خدا می سپارمت – غزل ۹۱
فالگیر
لطف حق – برو ای زاهد و دعوت مکنم سوی بهشت – غزل
فالگیر
خم ابرو – شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد – غزل ۱۲۵ – ۲۱۶
فالگیر
موسم عشق – صبح دولت می مد کوجام همچون آفتاب – غزل
فالگیر
دل از دست داده ایم – ما بی غمان مست دل از دست دادهایم – غزل ۳۶۴ – ۴۲۰
فالگیر
خوشا شیراز – خوشا شیراز و وضع بیمثالش – غزل ۲۷۹ – ۳۱۹
فالگیر
تیر چشم – دل از من برد و روی از من نهان کرد – غزل ۱۳۷ – ۱۷۹
فالگیر
بلبلی – بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد – غزل ۱۳۴ – ۱۳۷
فالگیر
منزل جانان – صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار – غزل ۲۴۷ – ۲۸۸
فالگیر
ساعتی ناز مفرما – ای که با سلسله زلف دراز آمدهای – غزل ۴۲۲ – ۵۰۳
فالگیر
زلف خاتون – خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد – غزل ۱۰۸ – ۱۶۵
فالگیر
جام جهان بین – سـالها دل طـلب از جام جم از ما می کرد – غزل ۱۴۳ – ۲۰۹
فالگیر
لب یار دلنواز – معاشران گره از زلف یار باز کنید – غزل ۲۴۴ – ۲۵۴
فالگیر
خرمن صبر – من خرابم زغم یار خراباتی خویش غزل — ۳۳۰
فالگیر
نهانخانه عشرت – دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم – غزل ۳۲۶ – ۳۸۹
فالگیر
برلب بحر فنا – حاصل کارگه و مکان این همه نیست – غزل ۷۴
فالگیر
دامن دوست – دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد – غزل ۱۳۶ -۱۷۷
فالگیر
طعن حسود – کی شعر خوشا نگیزد خاطره حزین باشد – غزل — ۲۳۵
فالگیر
برخاست بوی گل – ای آفتاب آینه دار جمال تو – غزل ۴۰۸ – ۴۶۳
فالگیر
مهرویان – دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمیگیرد – غزل ۱۴۹ – ۱۸۳
فالگیر
خون دل – گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم – غزل ۳۲۴ – ۴۱۳
فالگیر
نسیم وصال – خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست – غزل ۳۲
فالگیر
سرو نازپروز – اگر شراب خوری جرعهای فشان بر خاک – غزل ۲۹۹ – ۳۴۸
فالگیر
مصلحت وقت – حالیا مصلحت وقت در آن میبینم – غزل ۳۵۵ – ۳۷۹
فالگیر
پای بوس تو – کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد – غزل ۱۱۶ – ۲۳۲
فالگیر
جانانه کیست ؟ – یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست – غزل ۶۷ – ۱۰۹
فالگیر
اهل وفا – هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد – غزل ۱۲۲ – ۲۶۴
فالگیر
غم زمانه – غم زمانه که هیــچش کران نمی بینم – غزل ۳۴۴ – ۴۰۹
فالگیر
شر ط آن بود – بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم – غزل ۳۷۲ – ۳۶۷
فالگیر
گل – خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد – غزل ۱۶۲ – ۱۶۸
فالگیر
راه عشق – رهروان را عشق بس باشد دلیل – غزل — ۳۵۸
فالگیر
مرحله عشق – به سر جام جم آن گه نظر توانی کرد – غزل ۱۴۴ – ۱۴۴
فالگیر
سینه نالان – ساقیا برخیز و درده جام را – غزل ۸
فالگیر
نورباده – ساقی به نورباده برافروز جام ما – غزل ۱۱
فالگیر
جان گداخت – گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد – غزل ۱۶۸ – ۲۳۶
فالگیر
وجود نازک – تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد – غزل ۱۰۶ – ۱۵۲
فالگیر
جام صبوحی – ببین هلال محرم بخواه ساغر راح – غزل — ۱۱۴
فالگیر
وفا کنیم – منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن – غزل ۳۹۳ – ۴۵۸
فالگیر
حدیث مطرب و می – اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را – غزل ۳
فالگیر
وقتی خوش است – شهریست پرظریفان و از هر طرف نگاری – غزل ۴۴۴ – ۵۵۰
فالگیر
ازکران تا به کران – روضه خلد برین خلوت درویشان است – غزل ۴۹
فالگیر
طالع – طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف – غزل ۲۹۶ – ۳۴۴
فالگیر
خون پیاله – صبح است و ژاله میچکد از ابر بهمنی – غزل ۴۷۹ – ۵۵۲
فالگیر
بیار باده – بیار باده و بازم رهان زمخموری – غزل — ۵۱۴
فالگیر
محبان باده پیما – صبا به لطف بگوآنغزال رعنا را – غزل ۴
فالگیر
ای شمع چگل – تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی – غزل ۴۸۴ – ۵۲۴
فالگیر
درباره این سایت